نوشتن به جای مسکن
از لب شعرم بنوشی درد هستی را
نوشتن به جای مسکن
از لب شعرم بنوشی درد هستی را
فکرهای روزانه، در باب زندگی، تکنولوژی و فلسفه های هست بودن!
منوی بلاگ
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
طبقه بندی موضوعی
مهندسی نرم افزار
(۳)
برنامه نویسی
(۳)
فلسفه
(۲)
شعر
(۳)
و دیگر هیچ!
(۱۰)
از رنجهای انسان بودن
(۱)
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
برنامه نویسی
مهندسی نرمافزار
مناجات
علوم کامپیوتر
آی تی
فلسفه
جامعه شناسی
بایگانی
آبان ۱۳۹۶
(۱)
دی ۱۳۹۴
(۱)
آبان ۱۳۹۴
(۲)
مهر ۱۳۹۴
(۲)
مرداد ۱۳۹۴
(۶)
تیر ۱۳۹۴
(۱)
فروردين ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۳
(۳)
دی ۱۳۹۳
(۱)
آذر ۱۳۹۳
(۳)
مهر ۱۳۹۳
(۳)
شهریور ۱۳۹۳
(۶)
مرداد ۱۳۹۳
(۲)
تیر ۱۳۹۳
(۴)
خرداد ۱۳۹۳
(۳)
آخرین مطالب
۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۵
افسون گل سرخ
۲۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۳۷
چه باید کرد؟
۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۵
وقتی انرژی آدم تمام میشود
۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۰
هیشکی مثل تو نبود
۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۶
No body cares
۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۷
نفس کشیدن ۲
۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۱
نفس کشیدن
۲۳ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۶
برزخ من
۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۹
احساس خوشبختی در با هم بودن
۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۸
با ما به از آن باش که با خلق جهانی
۲ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است
۲۳:۲۶
۲۹
مهر
No body cares
And yes, surely nobody cares
جواد محمدیان امیری
۰
۰
۰ نظر
۲۳:۱۷
۲۹
مهر
نفس کشیدن ۲
و شاید هنوز نفس میکشد که اینگونه غمبار است...
جواد محمدیان امیری
۰
۰
۱ نظر