نوشتن به جای مسکن

از لب شعرم بنوشی درد هستی را

از لب شعرم بنوشی درد هستی را

فکرهای روزانه، در باب زندگی، تکنولوژی و فلسفه های هست بودن!

آخرین مطالب

۱۰:۲۵۲۷
آبان
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است، که در افسون گل سرخ شناور باشیم
بزرگِ قدیم گفت وقتی رعد و برق می‌زند این قارچ‌ها از کنار گیاهی به نام کَما بیرون می‌زنند. این دلیلی است که به‌ش می‌گویند کَماگوش. گفت یعنی وقتی رعد و برق و باران گرفت سریعاً رشد می‌کنند. عجیب بود که چیزی به این سرعت رشد کند. شد موضوع صحبت‌مان. آن بزرگِ قدیم گفت: “این قدرت خداست”؛ و خداوند بر هرآنچه که بخواهد قادر است حتی اگر بیشینه‌ی مردم ندانند. یکی از میانه برخاست؛ خردسال بود. “شاید قطرات بار...ان بار الکتریکی دارند” و یا شاید… یک همچو چیزی باعث چنین اتفاقی است. آن خردسالی که کم کم بزرگ می‌شد - بزرگ جدید - و با بزرگ شدن کم کم از جهان دور می‌شد این را گفت. مثل منی که با دور شدن بزرگ شدم، مثل مایی که بزرگیم و دوریم.
به کلاس‌های ریاضی و علومی که فرزندان آدم می‌روند فکر می‌کنم و سعی مدام برای تبیین جهان و دانستن علت‌ها و کنترل‌شان برای تصرف در طبیعت. به یاد شریعتی می‌افتم و آسمان کویرش و راه علی، راه کعبه، راهی که علی از آن به کعبه می‌رفت و به کهکشان که از آن کاه می‌برند. به یاد مولانا و سبب دانی‌ای که از حیرت ما می‌کاهد “از سبب‌دانی شود کم حیرتت”. به یاد حافظ که گفت: “هش دار که گر وسوسه‌ی عقل کنی گوش / آدم صفت از روضه‌ی رضوان به در آیی.” دلم التماسم کرد تا بعد از عمری مدرسه و پیروی از وسوسه‌ی عقل، ”علم عدد بین مصلحت اندیش” را وانهم و دوباره مبهوت جهان شوم و در این بهت بمانم. خواست تا هیچ علتی ندانم. خواست تا در افسون گل سرخ شناور باشم.
جواد محمدیان امیری
۲۲:۳۷۲۵
دی

"چه باید کرد" عنوان بسی کتاب‌هاست، عنوان بسی نوشته‌ها، سوال بس انسان‌ها اما به تکرار غم یاکوبی۱:  وقتی "آنچه ضروری است نفرت ما را بر می‌انگیزد"، آنگاه چه باید کرد؟

۱- فریدریش هاینریش یاکوبی Friedrich Heinrich Jacobi، فیلسوف آلمانی بود که به سبب ابداع اصطلاح نهیلیسم مشهور است.

جواد محمدیان امیری
۰۱:۰۵۲۴
آبان

انوقت به همه تقدیر ها تن میدهد و دست از مبارزه میکشد...

جواد محمدیان امیری
۰۱:۰۰۲۴
آبان

هنوز هم عمیقا معتقدم مشکلات ما در برخورد با افراد ناشی از این هست که خود محور هستیم و خودمون رو مالک حقیقت میدونیم.

پ.ن. کاش هیاهوی زندگی فرصت نوشتن بده!

پ.ن. ۲. امروز تو کلاس صحبت از کلیشه های جنسیتی بود، فکر میکنم به جامعه بی سر و سامون خودمون، به اینکه... زن باید قرمه سبزی درست کنه اما... کاش تکلیف آدم ها با خودشون مشخص بود.

جواد محمدیان امیری
۲۳:۲۶۲۹
مهر

And yes, surely nobody cares

جواد محمدیان امیری
۲۳:۱۷۲۹
مهر

و شاید هنوز نفس میکشد که اینگونه غمبار است...

جواد محمدیان امیری
۱۴:۴۱۲۷
مرداد

بعضی وقت‌ها هوا هم که تمیز باشه نفس کشیدن اما سخته.

جواد محمدیان امیری
۰۰:۱۶۲۳
مرداد

گفت دنیا بهشت کافر و زندان مومن است ... گفتم من که در برزخم پس کدامم؟

جواد محمدیان امیری
۰۱:۴۹۱۴
مرداد

پسرک گفت معلوم است که وقتی با تو ام حالم خیلى خوب است. دختر اما با این حرف به فکر فرو رفت و با خود اندیشید که خدا تمام دخترها را عروسک هایی براى شادى جنس مذکر آفریده؛ و نوشت همین را. پسرک این را خواند و با خود فکر کرد یعنی داشتن احساس خوب وقتی با دختر است اینقدر بد و نابخشودنی است؟ و اینکه آیا دختر اصلا احساس خوبی ندارد وقتی که با پسرک است؟ پسرک در فکرش ادامه داد آیا ممکن است که روزی بیاید که دختر احساس خوبی از با او بودن نداشته باشد اما باز هم عاشقانه و با تمام وجود پسرک را دوست داشته باشد؟

پسرک به یاد اوقاتی افتاد که درباره بعضی چیزها با دختر صحبت کرده بود و دختر ابرو در هم کشیده بود و گریه کرده بود و از ته دل میخواست که پسرک این طور که هست نباشد. این یعنی در آن لحظات از بودن با پسرک احساس خوبی نداشت. پس هردو مثل هم بودند. پسرک شاید اما کمتر قضاوت میکرد.

جواد محمدیان امیری
۰۱:۳۸۱۴
مرداد

تو مهربان نیستی، یا دست کم بعضی وقت ها مهربانی فراموشت میشود. من انتظاری ندارم، میدانم همه انسانیم و پر از عیب و نقص،(دارم فرض متافیزیکی مطرح میکنم). اما من نمیتوانم از خودم پنهان کنم که وقتی نامهربانی دلم میگیرد. هم میدانم که همه نقص داریم و هم میدانم که نامهربانی اذیت کننده است. غرور هم که بعضی وقتها در نوشته هایت، صدایت و حرفهایت آثارش پیداست. آن هم سخت آزار دهنده است. عزیز! با ما به از آن باش که با خلق جهانی.

جواد محمدیان امیری